۱۳۹۵ خرداد ۹, یکشنبه

نهضت آزادی ، الگوی نیل به هدف به هر وسیله - بخش اول


مخالفان حکومت پهلوی از جمله و بخصوص تراتومی بنام  ملی - مذهبی ها وهواداران شان، بجای پذیرش نقش خود در ایجاد حکومت شیعی و جنایات آن، پیوسته ادعا می کنند بغیر انقلاب راه دیگری نبود و  "حکومت پهلوی تمام را ه ها را بسته بود". به ناراستی این ادعا و نیز بی شرافتی انقلابیون ۵۷ به تدریج خواهیم پرداخت.

برای شروع مدتی در خدمت دوستان نهضت آزادی خواهیم بود  و صداقت و شرافت ایشان را در سال ها مبارزه با رژیم ستمشاهی! بررسی خواهیم کرد و نشان خواهیم داد چرا قابل اعتماد نبوده و نیستند.در این راستا اولین پرسشی که به ذهن خطور می کند این است که  چرا  نهضت آزادی (و همچنین جبهه ملی) در رابطه با موقعیت های شغلی شان در دوران پهلوی و نیز ارتباطشان با امریکا(بخصوص کاتم و رمزی کلارک از دهه ۳۰ و ۴۰) سکوتی سهمگین کرده اند؟  پاسخ به این سوالات روشنگر مسائل بسیاری خواهد بود.

 قسمت اول
لطف‌الله میثمی
لطف‌الله میثمی در جریان مبارزه مسلحانه با رژیم شاه، در شب ۲۸ مرداد سال ۱۳۵۳ در حالی که در خانه‌ای تیمی مشغول ساختن بمب دست ساز بود، بمب در دستانش منفجر و از همین رو دست راست و هر دو چشمش به شدت صدمه دیده نابینا شد.
اما پيام مجاهد ارگان نهضت آزادی ایران در شماره ۳۱ مورخ خردادماه ۱۳۵۴ چنین دروغ می پراکند:

 سرنوشت مهندس ميثمي:
برادر مجاهد مهندس لطف اله ميثمي به حبس ابد محكوم شد. او در تاريخ ۲۷ مرداد دستگير گرديد و در اثر شكنجه هاي قرون وسطائي وضدانساني مزدوران رژيم يك دست ويك چشم خود را از دست داده است.



۱۳۹۵ خرداد ۷, جمعه

نمونه ای از جعل و تحریف تاریخ توسط مدعیان دموکراسی و آزادی خواهی!

تصویر اول تصویری ناقص، مثله شده ، بدون منبع و با حشو و زوائدی است که توسط جاعلین بطور وسیع در اینترنت پخش شده است. منبع این تصویر، نشریه ضد ایرانی باختر امروزشماره ۶۶ - مرداد۵۴ متعلق به سازمانهای جبهه ملی ایران در خارج از کشور است. این نشریه و گردانندگانش همان هایی هستند که مخالف بازگشت جزایر سه گانه به ایران بودند.
برای اعتبار سنجی و فهم درجه ضد ایرانی بودن گردانندگان این نشریه به این لینک مراجعه کنید.
http://mahakestan.blogspot.co.uk/2013/05/blog-post_18.html

نکته دوم اینکه جاعلین با  پلیدی و سوء نیت تمام ،همان مطلب این نشریه ضدایرانی را مثله و ناقص کرده اند. با حذف توضیح بالای عنوان مطلب موضوع را کاملا دگرگون کرده و می خواهند القاء کنند  که  رژیم پهلوی "هر مخالف سلطنت" را نابود می کرد!

جمله حذف شده چنین است:
"با تغییر قانون دادرسی و کیفر ارتش در صورت تدارک اسلحه یا مواد منفجره"

جعل بودن این خبر از آنجا معلوم می شود که قوانین مصوب ۱۳۱۸(بخصوص مواد ۳۱۶-۳۲۰) در این مورد صراحت داشته و نیازی به"تغییر" نبوده است.

تصویر دوم اصل مطب با مرجع آن می باشد




۱۳۹۵ اردیبهشت ۳۰, پنجشنبه

اهورامزدا این کشور را بپاید از سپاه دشمن، از خشکسالی و از دروغ و از ایرانی نمایان!

بدون شرح!
































































کلید واژه ها  شیرین عبادی  ظریف   تریتا پارسی   نایاک   روحانی   خمینی   بازرگان   بنی صدر   من و تو   امیراحمدی   تجزیه طلب

۱۳۹۵ اردیبهشت ۲۷, دوشنبه

دو نقل قول از دکترصدیقی در مورد شاه و مصدق- سعیدی سیرجانی


سال هزار و سيصد و بنجاه و هشت، سالي بعد از انقلاب، در خدمت دو تن از اساتيد و باتقاق دوست ديگري از معاريف سياست بازان زمانه به ديدار صديقي رفته بوديم. مرد سياسي، كه از ائمه مذهب مختار عصر حاضر است، به اقتضاي زمان شروع كرد به بد گويي
از شاه و شرح جنايت ها و خيانت هايش. صديقي كه مشغول گذاشتن گلابي در بشقاب من بود، از شدت غضب دستش به رعشه اقتاد و با چهره افروخته و لحن عتاب آميزش رو به مرد آورد كه " آقا، انصافتان كجا رفته است، شما هم حرفهاي عوامانه مي زنيد، من سال ها در زندان شاه بوده ام، مغضوب و خانه نشين بوده ام، اما بدانيد خدماتي كه محمد رضا شاه به ايران كرد فراموش ناشدني است، اين نه انصاف است و نه جوانمردي كه چشم از خوبي هايش بپوشيم و بدي هايش را صد برابر بزرگ كنيم"
--------------------------

در منزل دكتر صديقي با حضور دو شاهد عادل حي و حاضر،[ نوشتم " حي و حاضر"، تا اگر منكري پيدا شود، اين دو برادر دانشمند با همه محافظه كاري ها به ياريم آيند و جزييات جلسه را بازگو كنند.  بنده به شدت از نقل مكالمات دو نفره پرهيز دارم، و گرچه به قيمت جاني باشد و ضرورتي اقتضا كند، كه آن را در حكم راز بين الاثنين مي دانم و افشايش را جز با اجازه صريح طرف خلاف اخلاق. آنچه در اينجا نقل كردم مربوط به جلسات عمومي سه نفره به بالا بوده است و جواز نقلش را هم قديمي ها صادر كرده اند كه : كل سر جاوز الاثنين شاع."] بحثي پيش آمد درباره شيوه عمل مرحوم مصدق در آخرين سال حكومتش. گفتم: مصدق متاسفانه در ماه هاي آخر گرفتار در و قبول عوام الناسي شده بود كه همه هنرشان منحصر به شعار دادن بود، و خود او به شعار دادنشان واداشته بود، و سرانجام، چون هر مارافسائي، با نيش مار از پا درآمد. دكتر صديقي به عادت هميشگي دستش را به عنوان شروع سخن بالا برد، انتظار داشتم به حكم علائق و ارادتش به مصدق به انكار و ملامتم پردازد، اما به تاييدم برخاست كه: " حق با شماست، همين رفراندوم يكي از اشتباهات متعدد دكتر مصدق بود. متاسفانه كار به لجبازي كشيده بود و مخالفت من هم بي اثر ماند". يكي از حاضران پرسيد:" مگر شما مخالف بوديد؟". گفت: " البته، صد در صد مخالف بودم". مدعي بر جسارتش افزود كه: " خوب، اگر مخالف بوديد چرا با صدور اعلاميه اي استعفا نكرديد و كناره نگرفتيد؟" مرد بزرگوار سري فرو افكند و بعد ا ز لحظاتي سكوت زير لب ناليد كه: " حق با شماست!"

يادي ديگر از  دو بزرگ مرد ايران- سعیدی سیرجانی

شاهزاده و پادشاهی خواهان!

شاهزاده و پادشاهی خواهان!
جناب بهمن زاهدی مطلبی نوشته اند و در ان به ناروا دوستان را نواخته اند! مرقوم فرموده اند که:
«اکثراً می‌خواهند درس سیاسی به شاهزاده بدهند و این در حالی است که مشخص نیست معلمی، دبیری و یا استادی را این افرادی که با نام مجازی خود را معرفی می‌کنند، در کجا آموخته‌اند!»
نباید فراموش کرد که هیچکس از یاد گیری بی نیاز نیست ، و شاهزاده نیز از این قاعده مستثنی نیست. برای انتقال تجربه نیازی نیست معلم و دبیر و استاد بود. کفشگری نیز می تواند آموزگار خوبی باشد. ضمن آنکه ما شاهکارهای اساتید را در بلوای ۵۷ کم ندیدیم، عملکرد قابل ذکری نیز نه از دبیران و معلمان و اساتید پیرامون شاهزاده ونه خود ایشان دیده نشده است. تجربه سیاسی به مکتب رفتن و عنوان دکترا و پروفسور و.... نیست. گوبلزو رادوان کاراجیچ و هایدگر هم دکترا داشتند و بعضی پروفسور بودند و عملکردشان آشکار.
---------------------
«افرادی که می‌خواهند شاهزاده به پادشاهی ایران برسد، یک‌چیز را هنوز نیاموخته‌اند: «شاهزاده را باید به پادشاهی رساند. به پادشاهی رساندن شاهزاده وظیفه طرفداران نظام پادشاهی در ایران هست و نه وظیفه شاهزاده!»
نکاتی قابل ذکر است:
وظیفه اصلی طرفداران نظام پادشاهی، برپایی نظام پادشاهی است نه شاه کردن شاهزاده رضا پهلوی که فرعی است. اگر ایشان خود را طرفدار نظام پادشاهی می داند برای حصول هدف چه کرده است؟
برای هدف فرعی فعلی که به پادشاهی رساندن شاهزاده است، تلاشی دوطرفه لازم است از هواداران و خود ایشان.
بنابراین وظیفه هر دو است نه فقط نیروهای پادشاهی خواه! ضمن آنکه تلاش ایشان به عنوان هم وارث فعلی و هم طرفدار نظام پادشاهی باید دو چندان باشد. اصلا نه تنها تلاشی در این راستا نمی بینیم بلکه تا بحال به پراکندن نیروهای پادشاهی و تجمع نیروهای ضد پادشاهی به دور خود مشغول بوده اند.ایشان هم خودش باید بخواهدوتلاش هم بکند که نه می خواهد و نه تلاشی می کند. نمی توان بزور کسی را شاه کرد که قدرش را نخواهد دانست .
------------------------------
«شاهزاده به دور خود دیوار «شورای ملی» را کشیده! تا از دسترس این افراد در امان بماند!»
قبل شورای ملی هم ایشان دیواری بدور خود کشیده بود که اغیار ! را راهی بدان نبود.(دوستان میدانند چه می گویم). اگر بر فرض محال برای دوری از بعضی ها دیوار شورای ملی را بدور خود کشیده، سوای آنکه از ترس افعی به مار غاشیه پناه برده اند و این درایت نیست، بلکه کلا خود را حتی از هواداران واقعی پادشاهی ایزوله کرده اند. درمدیریت های استراتژیک که به کنار،کلا در شورای ملی چند هوادارواقعی پادشاهی عضویت دارند؟
----------------------------
«پادشاه ایران در سیاست دخالت نمی‌کند، بلکه پادشاه تنها نماد همبستگی ایرانیان است»
مشکل همین جا است. ایشان عملا و علنا پادشاهی را کنار گذاشته با پراکندن نیروهای پادشاهی وجمع کردن نیروهای مخالف و کنار گذاردن لقب شاهزاده و تکرار دروغ های عناصر مخالف پهلوی.
ایشان باید تکلیف خود و هواداران پادشاهی را روشن کند. یا به عنوان وارث تاج تخت و یا فعال سیاسی!
کسی که به قانون اساسی مشروطیت سوگند خورده است و قانوناً پادشاه ایران است و این پادشاهی با ادای این سوگند در مقابل مجلس شورای ملی رسمی هم خواهد شد ، وقتی حتی به خوشامد این و آن ، جرأت نمیکند لقب رسمی و قانونی خود یعنی "شاهزاده" را در بیانیه های رسمی و شبکه های اجتماعی ذکر کند، چگونه میتواند هواداران پادشاهی را مطمئن سازد که کماکان به دنبال احیای پادشاهی است ؟
کدام تلاش و یا حتی سخن در دفاع از مشروعیت قانونی پادشاهی مشروطه از ایشان در دو دهه اخیر شنیده شده که کوشندگان سیاسی را ترغیب به تلاش در این راه کند ؟
برعکس هواداران پادشاهی همواره مورد استهزای مخالفان قرار میگیرند که "آن کسی که شما برای پادشاهی‌اش سینه چاک میکنید، خود دیگر دنبال پادشاهی نیست"
در پاسخ چه میتوانیم ارائه کنیم ؟
هیچ حرکت سیاسی در جهان وجود ندارد که بدون رهبر و هدف مشخص به نتیجه رسیده باشد. در طول تاریخ ،هیچ پادشاه و سلسلۀ پادشاهی بدون شمشیر زدن و تلاش مضاعف، قادر به کسب تاج و تخت و حفظ آن نبوده اند.
یک رهبر سیاسی باید برنامۀ سیاسی و مانیفست مشخص داشته باشد. میتواند بگوید این هدف من است این برنامۀ من است این سیستم حکومتی مورد نظر من است. اگر دوست دارید به من بپیوندید. نمیتواند همه چیز را به خواست مردم حواله بدهد.
هرگاه شاهزاده فرمودند، این اصلاحیۀ من برای قانون اساسی مشروطه است، و کسانی که هوادار پادشاهی هستند ،در قالب احزاب و کمیته های تخصصی خود را آمادۀ پذیرش مسئولیت یک حکومت انتقالی کنند. هر کس هم آمادۀ مشارکت در همکاری برای نافرمانی مدنی و طرح استراتژی برای سرنگونی رژیم اسلامی و احیای پادشاهی مشروطه است ، میتواند به ما بپیوندد ،
آنگاه اگر از جانب هواداران اهمال و سستی صورت گرفت ، هیچ مسئولیتی متوجه شاهزاده نخواهد بود. ولی در شرایط فعلی ، بدون حصول اطمینان از قصد نهایی ایشان ، و نیز احاطه شدن ایشان با مخالفان پادشاهی، هیچ انتظاری از فعالان سیاسی و هواداران پادشاهی نمیتوان داشت.

۱۳۹۵ اردیبهشت ۲۰, دوشنبه

بی طرفی بی بی سی!



مسئولین بی بی سی فارسی بارها بی طرفی خود را اعلان کرده اند. چیزی که ابدا با واقعیت همخوانی ندارد. در ذیل مدارک و شواهدی محکم دال بر عدم بی طرفی این رسانه ارائه میشوند.

بی‌ طرفی یکی از شناسه‌های اصلی بی‌بی‌سی به عنوان یک رسانه است




ادعای بی طرفی توسط صادق صبا مدیر وقت بی بی سی فارسی




صادق صبا مدیر وقت  سایت بی بی سی فارسی که گفته میشود سابقه عضویت در گروهک تروریستی سچفخا را دارد ، در مقاله "چرا بی‌بی‌سی به کسی تروريست نمی‌گوید؟" مینویسد: ما وظیفه اصلی بی بی سی را گزارش دقیق، بیطرفانه و بی کم و کاست خبرهایی می دانیم که در سراسر جهان روی می دهد. "تروریسم" مفهومی بسیار پیچیده و احساسات برانگیز است که همواره جنبه های سیاسی هم دارد. فرهنگ های لغت معمولا آن را "استفاده از خشونت برای مقاصد سیاسی" تعریف می کنند که به هیچ‌وجه تعریف جامع و مانعی نیست. ما در بی بی سی اگر از صفاتی مثل تروریست استفاده کنیم در واقع وارد موضع گیری سیاسی می شویم و جهت گرفتن کاملا بر خلاف سیاست رسانه ای بی بی سی است. بعضی از مخاطبان ما ممکن است استدلال کنند که اقدامات گروه دولت اسلامی در عراق مثل سربریدن مخالفان معلوم است که یک عمل تروریسی آشکار است و اما و اگر ندارد. یا اینکه اگر گروهی مثلا در یک کودکستان بمب پرتاب کند دیگر تردیدی وجود ندارد که این یک اقدام کور تروریستی است. ولی بی بی سی در چنین مواردی هم از به کار بردن عنوان تروریست پرهیز می کند.

اما کافی است در سایت رسمی بی بی سی کلمه تروریست را جستجو کنید تا ببنید چطور گروه ها و افراد بسیاری تروریست خطاب شده اند از جمله داعش یا همان دولت اسلامی

و حالا نگاهی به بی طرفی بی بی سی فارسی




بی طرفی بهمن کلباسی گزارشگر و تولید کننده بی بی سی فارسی









نمونه هایی الگو وار از درس بی طرفی توسط عنایت فانی مجری و سردبیر بخش فارسی بی‌بی‌سی






نظر یک روزنامه نگار حرفه ای درباره بی طرفی بی بی سی فارسی





مجری مدعی بی طرفی بی بی سی فارسی توان دیدن مستند مربوط به دو ران پهلوی را ندارد



در انتها، لیست کار کنان و مدعوین بی بی سی فارسی خودش سندی محکم دال برجهت دار بودن این رسانه است!