۱۳۹۵ دی ۶, دوشنبه

پوزش و حلالیت طلبی از هوشنگ اسدی تا اطلاع ثانوی!

پوزش و حلالیت طلبی تا اطلاع ثانوی!
 من تا اطلاع ثانوی ازهوشنگ اسدی پوزش می خواهم که ایشان را در دایره «ابن» (اسدی - بهنود - نوری زاده) قرار دادم . ایشان ظاهرا ارزش سکوت را برخلاف ان دو خطای ترمیم ناپذیر خلقت درک کرده است.








۱۳۹۵ آذر ۶, شنبه

محاکمه نظامی محمد مصدق - قانونی یا غیر قانونی؟


محاکمه نظامی محمد مصدق - قانونی یا غیر قانونی؟
در مورد محاکمه نظامی میرزا محمد مصدق السلطنه مطالب نادرست زیادی یا با تحریف ، یا کم و زیاد کردن اصل صورت جلسات منتشر و چشم بسته پخش شده است. اولین نکته ، پخش وسیع عبارت «محاکمه غیرقانونی در دادگاه نظامی» است. دوم ، پخش وسیع قسمتهایی انتخابی از محاکمه است که قریب به یقین دفاعیات پوپولیستی ونامرتبط ایشان باکیفر خواست دادستان است و نه متن کامل صورت جلسات. بنابراین خواندن متن کامل صورت جلسات را توصیه می کنم تا ببینید چقدر دفاعیات خارج از موضوع بوده و بارها با اعتراض دادستان و رئیس دادگاه روبرو شده است(کتاب سرهنگ بزرگمهر از مریدان مصدق و حدود ۱۰۰۰ صفحه عالی است بخصوص حواشی دادگاه را هم منظور کرده که بسیار جالبند). کیفر خواست حول دوره زمانی ۲۵-۲۸ مرداد  و عدم تمکین به فرمان عزل بود ولی متهم زمین و زمان را بهم وصل کرد و بارها حرفش را هم عوض کرد و به بسیاری از سوالات و شبهات جواب نداد.



محاکمه مصدق بعنوان نخست وزیرو نیز وزیر دفاع در دادگاه نظامی کاملا قانونی بود:

قانون دادرسی و کیفر ارتش

ماده 94 - ھر کس اعم از نظامی یا غیر نظامی که متھم به ارتکاب یا شرکت یا معاونت در ارتکاب جنایات منظوره در مواد 310 و 311 و 312 و 313 و 314 و 316 و 317 و 331 و367 و 368 الی 374 و 379 و 386 و 387 و 388 و 389 و 390 و 408 الی 411 این قانون باشد در دادگاه ھای نظامی دادرسی خواھد شد.
ماده 316 - ھر کسی که نسبت به حیات اعلیحضرت ھمایون شاھنشاھی یا والاحضرت ھمایون ولایتعھد سوء قصد نماید پس از دادرسی و ثبوت بزه محکوم به اعدام است.
ماده 317 - ھر کسی که مرتکب سوء قصدی شود که منظور از آن خواه به ھم زدن اساس حکومت یا ترتیب وراثت تخت و تاج و خواه تحریص مردم به مسلح شدن بر ضد قدرت سلطنت باشد محکوم به اعدام است.

موحد: پس از گفت و گو با هندرسن (سفير آمريکا در تهران) نظر مصدق عوض شد و تصميم گرفت که کار را يکسره کند و مساله عزل محمدرضاشاه و انقراض سلطنت خاندان پهلوی را از راه رفراندم به اتمام برساند.
گفتار و نوشتارسید حسین فاطمی عضو رسمی هیئت دولت وباختر امروز هم از ۲۵-۲۷ مرداد نیازی به تفسیرندارد.


مصدق محکوم به اعدام بود، اما با وساطت شاه ورعایت  ماده ۴۶ قانون کیفر عمومی از اعدام نجات وپس از انقضای محکومیتش در هتلی به اسم زندان!، به املاک بهشت گونه اش تبعید شد.
«با استناد به ماده ۳۱۷ قانون دادرسی و کیفر ارتش و ورعایت ماده ۴۶ قانون کیفر عمومی از لحاظ تجاوز سن از ۶۰ سال محکوم است به سه سال حبس مجرد» . مدت حبس از ۲۹ مرداد یعنی زمان بازداشت مصدق هم محسوب شد.



دلایل دادستان 












۱۳۹۵ آبان ۱۲, چهارشنبه

باز هم ابوالحسن خان و جعبه مارگیری اش!


از جعبه مارگیری ابوالحسن بنی صدر هر روز یه چیز جدیدی در می آید. جدیدا مطلبی از این کارخانه تزویر و دروغ صادر شده است تحت عنوان: «برای اولین بار پس از 55 سال، نوشته های ابوالحسن بنی صدر در زندان به همسرش منتشر می شود» . اما مطلب به دخترش نگاشته شده نه همسرشان و با این جمله آغاز می شود:
«دخترم، سعی می کنم هر روز گزارشی از وضع خودم در زندان برایت بنویسم».
نکته جالبتر این است که بنی صدربه نوشته سایتش در شهریور۱۳۴۰ با عذرا حسینی ازدواج می کند. در اسفند ۱۳۴۰ یکی دو ماهی بازداشت می شود و در طی این دوران(۶-۷ ماه بعد ازدواج) خاطراتش را برای دختری! که چند سال بعد بدنیا خواهد آمد، می نویسد! (فیروزه بنی صدرفرزند ارشد است که در سال ۱۳۶۱ در سن ۱۸ سالگی ازدواج کرد).
قسمتی از شکنجه های طاقت نفرسای ساواک را از قلم ایشان بخوانیم:
9 اسفند
امروز تقریبآ هیچ پیش آمد قابل ذکر رخ نداد. بازار گفتگو و خنده با دوستان رواج داشت. شب هنگام درباره روان انسانی، عشق، ازدواج، تعدد زوجات، کمپلکس و غریزه مفصلا بحث کردیم و تقریبا تا دو ساعت بعد از نیم شب مشغول گفتگو بودیم و بسیار میخندیدیم......
ده اسفند
امروز هم بگو مگو خنده بود و بعد از افطار حلقه بحث تشکیل شد و در اطراف بازپرسیها، هرکس نکته جالبی گفت......

۱۳۹۵ آبان ۱۰, دوشنبه

ابراز رضایت احمد شاه از قرار داد ۱۹۱۹ و مُتوَرِخ متوهم!

 ابراز رضایت احمد شاه از قرار داد ۱۹۱۹ و مُتوَرِخ متوهم!
نوشیروان کیهانی زاده از آن دست متورخین نمک خور نمک دان شکنی است که با وقاحت تمام به جعل تاریخ مشغول است. چنان با مدرک دکترای تاریخ با وقاحت و علنی دروغ مینویسد وپخش می کند که ناخودآگاه یادآور مدرک مقتدایش و کردان می شود. ایشان می جعلد:
«در ضيافتهاي رسمي كه جورج پنجم پادشاه و لويد جورج نخست وزير وقت انگلستان هم حضور داشتتند، مقامات انگليسي در نطقهاي رسمي خود قرارداد نهم اوت را عامل اتحاد، تحكيم دوستي و همكاري دو دولت قلمداد كردند و بالاخره در يكي از اين ضيافتها از زبان سلطان احمد شاه جمله اي را كه مي خواستند حاضران بشنوند بيرون كشيدند كه در آن تلويحا و به گونه اي غير مستقيم از چنان قراردادي ابراز خرسندي كرده بود. انگليسي ها همين اشاره را سند قطعيت يافتن قرارداد قرار دادند و يكطرفه به اجراي آن پراختند و ....
سلطان احمد شاه كه بر خلاف بيشتر سلاطين قاجار، فردي نسبتا آگاه از مسائل و امور بود بعدا بارها گفته بود كه متوجه اين كلك انگليسي ها بود و «بله» را نگفت زيرا حق گفتن آن را هم نداشت. وي تنها از دوستي دو ملت و تحکيم اين دوستي ابراز خرسندي كرده بود كه تعريفي عمومي (جنرال) است و نمي توان آن را مخصوصا در دوران مشروطيت و وجود پارلمان سند قرارداد. مورخان، احمد شاه را مردي وطندوست توصيف کرده اند .»

۱- آخرین قاجار نه «تلويحا و به گونه اي غير مستقيم از چنان قراردادي ابراز خرسندي كرده بود» بلکه مستقیم و علنا اظهار رضایت و مسرت کرده بود:
«بسیار خوشحالم که از این موقعیت استفاده کرده و به اطلاع شما برسانم که تا چه اندازه از قرار دادی که اخیرا بین دولت ایران و بریتانیای کبیر منعقد شده راضی و مسرور هستم»
۲- اینکه احمد شاه «فردي نسبتا آگاه از مسائل و امور بود» حداقل در امور اقتصادی صدق می کند بخصوص این آگاهی را در دوران قحطی و احتکار غلات و دریافت لقب «احمد علاف» بخوبی نشان داده بود.
۳- اینکه «مورخان، احمد شاه را مردي وطندوست توصيف کرده اند» هم احتمالا منظور نگارنده از مورخان! خودشان بوده اند که جمع زده اند !

۱۳۹۵ مرداد ۲۱, پنجشنبه

مسعود نقره کار و روایت ناقص یا گزینشی از تاریخ!

روایت ناقص یا گزینشی از تاریخ فرقی با جعل و تحریف آن ندارد. مسعود نقره کار یکی از ان گزینشی کار هاست! سلسله مطالبش راجع به الواط و جاهل ها و اراذل و اوباش از مصادیق بارز این مدعا است. در تمام مطالبش همه را می نوازد الی جبهه ملی و مصدق را که بنیان گذاران بدترین های سیاست در تاریخ معاصر بوده اند! شعبان جعفری تا درجبهه مصدق بود "پهلوان شعبان جعفری" بود. اما راهش را که جدا کرد ، شد "شعبان بی مخ". اما اسناد چه می گویند:
سند۱: روزنامۀ باختر امروز ِ (حسین فاطمی) شمارۀ ۹۱۴ ، شنبه ۲۹ شهریور ۱۳۳۱ از ساعت هفت تا ده بعد از ظهر چهارشنبه، جشن آبرومندی در ورزشگاه شعبان جعفری (خیابان شاهپور، مقابل کوچــۀ کربلائی عباسعلی، جنب سینما جهان) بر پا بود که بیش از چهل نفر از نمایندگان مجلس شورای ملّی و عدۀ زیادی از رجال و محترمین و روزنامه نگاران در این جلسه حضور داشتند.کاشانی زاده به نمایندگی از آیت الله کاشانی در این مراسم حضور داشت. سپهبد جهانبانی و صدری - رئیس تربیت بدنی- و مدیران باشگاه های ورزشی پایتخت نیز حضور داشتند. ضمن سخنرانی، از دکتر مصدّق و آیت الله کاشانی از طرف ورزشکاران و حُضّار، تجلیل خاصی بعمل آمد و کودک ۷ ساله ای سخنرانی کوتاهی ایراد و او نیز با فریادِ «زنده باد مصدّق» به سخنرانی خود خاتمه داد. سپس مراسم ورزشیِ بی سابقه شروع شد و بعد، مهندس حسیبی سخنرانی مُهیّجی دربارۀ ورزش و تندرستی و تشویق ورزشکاران بعمل آورد و مقارن ساعت ۱۰ ، این جشن ورزشی که در نوع خود جالب توجّه بود، پایان یافت و نمایندگان جبهــۀ ملّی – بخصوص دکتر شایگان، حائری زاده، مُشار، دکتر مُعظّمی و مهندس حسیبی- از این پیشرفتِ باشگاه شعبان جعفری، اظهار قدردانی نموده و امیدوار بودند که بزودی، باشگاه آبرومندی به کمک ورزش دوستان تشکیل که خدمات ورزشیِ این باشگاه توسعه یابد.»
سند ۲: ادارﻩ، داﺋﺮﻩ، ﺷﻌﺒﻪ، روﻧﻮﺷﺖ، ﮔﺰارش ﻣﻮرخ 20/08/30 وزارت ﮐﺸﻮر، ‫ﺷﻬﺮﺑﺎﻧﯽ ﮐﻞ ﮐﺸﻮر ‫ﻣﺤﺘﺮﻣا ﺑﻪ ﻋﺮض ﻋﺎﻟﯽ ﻣﯽ رﺳﺎﻧﺪ، ﺗﻴﻤﺴﺎر ﺳﺮﺗﻴﭗ ﻧﺨﻌﯽ، رﯾﺎﺳﺖ ادارۀ اﻧﺘﻈﺎﻣﯽ و ﺳﺮﮐﻼﻧﺘﺮﯼ اﻇﻬﺎر ﻣﯽ‫ﻧﻤﺎﯾﺪ ﮐﻪ ﺗﻴﻤﺴﺎر ﻣﻌﻈﻢ رﯾﺎﺳﺖ ﺷﻬﺮﺑﺎﻧﯽ ﮐﻞ ﮐﺸﻮر، مقرر ﻓﺮﻣﻮدﻧﺪ از ﺗﺎرﯾﺦ 15 ﺁﺑﺎن ﻣﺎﻩ ‫١٣٣٠ ﺷﻌﺒﺎن ﺟﻌﻔﺮﯼ ﺑﺎ ﻣﺎهی ﺳﻪ هزار رﯾﺎل ﺣﻘﻮق از اﻋﺘﺒﺎر ﻣﺤﺮﻣﺎﻧﻪ اﺳﺘﺨﺪام ﮔﺮدد. ﺑﺮاﯼ اﺳﺘﺤﻀﺎر ﺧﺎﻃﺮ ﻣﺒﺎرﮎ، ﮔﺰارش ‫ﻋﺮض ﺗﺎ هر ﻧﻮع اﻣﺮ و ﻣﻘﺮر ﻓﺮﻣﺎﺋﻴﺪ اﻃﺎﻋﺖ ﮔﺮدد. ‫رﺋﻴﺲ ادارۀ ﺣﺴﺎﺑﺪارﯼ ﻣﺤﺮﻣﺎﻧﻪ: ﺧﺪاﺋﯽ

۱۳۹۵ مرداد ۱۱, دوشنبه

رفراندوم آزاد به سبک مصدق!

برطبق این نقشه(انحلال مجلس )به گروهی از نمایندگان منفرد تفهیم شده بود که مجلس به هر حال منحل خواهد شدو اگر میخواهند دوباره به مجلس راه یابند باید استعفا دهند!
رفراندوم علنی بود. پرواضح بود که برگذارکنندگان این رفراندوم نمیتوانستند ادعا کنند که ازادی بیشتری را نسبت به انتخابات مجلس هفدهم رعایت کرده اند.
باتوجه به اینکه رفراندوم دولت توجیه قانونی نداشت لذا دولت دلایل فوق قانون اساسی ارائه داد.
در اوایل مرداد توده ایها نمایندگان مخالف مصدق را تهدید به مرگ کردند.


سپهر ذبیح سردبیر باختر امروز 
------------------------------------------------

از تهران دربارهء چگونگی انجام   Le Monde  خبرنگار روزنامهء معتبر 
رفراندوم برای انحلال مجلس با تيترِ «اخذ آرای موافق و مخالفِ انحلال مجلس، در ۲ مرکز مختلف، انجام شد!» گزارش داد:
« ... به نظر می رسد که يک توافق ضمنی بين حزب توده و جبههء ملی برقرار شده است، به اين شکل که طرفداران جبههء ملی در ميدان سپه و طرفداران حزب توده در ايستگاه (راه آهن) آراء خود را به صندوق بريزند. تمام سفارتخانه ها بسته اند و حدود سه هزار نيروی نظامی از ۴ نقطهء محل اخذ رأی و نقاط استراتژيک تهران محافظت می کنند ... گروه های وابسته به حزب توده خيلی عظيم تر هستند و طول صف های آنان به چند صد متر بالغ می شود. شعارها و پلاکاردهای جبههء ملی حاکی از اعلام حمايت از دکتر مصدّق و درخواست انحلال مجلس است، در حاليکه شعارهای حزب توده - اساساً - عليه مجلس است و درخواست تشکيل مجلس مؤسّسان برای تغيير رژيم فعلی است. نحوهء اخذ رأی، مخفی نيست زيرا نه فقط يک محل ِ جداگانه برای کسانی که می خواهند رأی منفی بدهند در نظر گرفته شده بلکه هر يک از شرکت کنندگان در اين رفراندوم بايد ورقه ای را پُر کنند که اسم و آدرس خود را روی آن بنويسند.
محلّی که برای اخذ رأی طرفداران مجلس در نظر گرفته شده، مقابل مجلس است و روی يک پلاکاردِ بزرگ اين جمله بچشم می خورَد.
- «کسانی که اينجا رأی می دهند، طرفدار انحلال مجلس هستند»
تا ساعت۹ به وقت محلّی، فقط سه نفر برای اعلام رأی «نــــه» در اين صندوق حضور يافتند و از اين سه نفر، تعداد زيادی عکس گرفته شد و از آنها فيلمبرداری شد و مورد اهانت و آزار قرار گرفتند.
ديشب (يکشنبه) حوادثی در منزل آيت الله کاشانی رُخ داد. وی به تمام «مسلمانان حقيقی» توصيه کرده تا اين رفراندوم را تحريم کنند. طرفداران مصدّق بُطری های بنزينِ آتش زا بطرف منزل آيت الله کاشانی پرتاپ می کردند و نزاعی در اطراف منزل ايشان در گرفت که يک نفر کشته و نزديک به صد نفر مجروح شدند و امروز صبح گروه های مسلّح، منزل آيت الله کاشانی را محاصره کرده و ورود به منزل ايشان - حتّی برای نزديکان و بستگان وی - را ممنوع کرده بودند، آيت الله کاشانی مجدّداً رفراندوم برای انحلال مجلس را تحريم کرد و اعلام نمود که هر رأئی که مصدّق در اين رفراندوم زير حمايت سرنيزه ها و تانک ها بگيرد، موجب بطلان هر قرارداد بين المللی است که در آينده منعقد نمايد» (۲)
گزارشگر لوموند در گزارش بعدی خود خبر داد:
« ... طرفداران دکتر مصدّق در تهران برنده شدند. بر طبق خبر راديو تهران، بيش از صد هزارنفر به طرفداری از دکتر مصدّق رأی به انحلال مجلس و فقط ۶۷ نفر رأی مخالف دادند و اين نتايج، مربوط به تهران است که حدود يک ميليون نفر جمعيت دارد...»
روزنامهء معروف واشنگتن پُست (چاپ آمريکا) نيز نوشت:
«چيزی به سقوط دولت دکتر مصدّق توسط مجلس باقی نمانده بود که وی (مصدّق) پيشدستی کرد و مجلس را منحل نمود.».
ماتيسون (Mattison) (کاردار سفارت آمريکا در ايران) چند روز پس از انجام رفراندوم گزارش داد:
۱- « با پايان يافتن رفراندوم، مصدّق مجلس را – که پس از مطبوعات به عنوان آخرين پايگاه و تريبون مخالفان محسوب می شد - از ميان برمی دارد. اين عمل به روشنی ماهیّت رژيم وی را مشخّص می سازد که به موازات افزايش مخالفان و نارضايتی ها، مصدّق به سوی سلطه جوئی پيش رفته و با بکارگيری بسيج مردم، به حفظ قدرت خود کوشيده است و می خواهد نفوذ شاه را از ميان بردارد و ...
۲- در حالی که به روشنی به نظر می رسد مصدّق به سوی حکومت خودکامهء فردی روی آورده، همزمان با آن، با ضعف های داخلی متعدّدی روبرو گرديده که می تواند کارِ وی را بطور فزاينده ای دشوارتر سازد. ادامهء توسّل مصدّق به بسيج مردمِ کوچه و بازار که به رفراندوم انجاميد تدبير خطرناکی است که ممکن است به طرفِ خودِ وی کمانه کند. مصدّق در حاليکه رياست رژيمی خودکامه را در دست دارد، فاقد هر نوع سازمان توانمند و مقتدر جدا از نيروهای مسلّح می باشد. نخست وزير ممکن است بخواهد از تشکيلات سازمان يافتهء حزب توده برای جبران نسبی اين کمبود استفاده کند. روشن است که مصدّق می خواهد با انجام مانور محتاطانه ای، از پشتيبانی حزب توده استفاده نمايد، يک نمونهء کوچک، حاکی از آن است که مصدّق بطور پنهانی اجازه داده تا حداقّل چهل گذرنامه برای اعضاء حزب توده جهت شرکت در کنگرهء جوانان در شهر بُخارست، صادر گردد ...» (۱۲ اوت ۱۹۵۳= ۲۱ مرداد ۳۲، تلگراف ۷۸۸.۰۰/۸-۱۲۵۳)


۱۳۹۵ مرداد ۸, جمعه

سیر تحول حزب توده از دهه ۲۰ تا ۱۳۹۵

 سیر تحول حزب توده از دهه ۲۰ تا ۱۳۹۵

فحش‌نامه‌، لجن‌پراکنیِ ، ابتذالِ  ، یورش ،پیکارِ ، دروغ، تحریفِ تاریخ و اتهام‌های ساختگی ، واپس‌ماندگیِ ، درشت‌گویی، اتهام‌زنی و اهانت ، ضعف و نقصِ اجتماعی‌فرهنگی و نیز اخلاقی ،  امپریالیستی ، زیر چکمه‌های ، استفادهٔ ابزاری ، ژیمِ کودتایی و پلیسی ،  استبداد ورزی ، خشمِ نیروهای ارتجاعی و امپریالیستیِ ، ضربه‌خورده از انقلاب  ، نیروهای مترقی ،  ارتجاع ، اشمئزازآور ، مذبوحانه ،  ضدمردمی ، ابتذالِ نظری و بی‌فرهنگی کامل ، سند سازی ، جنگ روانی ـ تبلیغاتی  ، مذموم ، توحش ، کاملاً بی‌اعتبار، شکنجه‌گران ،فحاشی‌ ، فاجعهٔ ملی ، مزدوران امنیتی ، وحشیانهٔ  ، شکنجه‌گاه ،عاجز و زبون ، بی‌بو و خاصیت ، بی‌شرف‌ها ، احساس تهوع ،  رسوبات تبلیغاتی .......

۱۳۹۵ تیر ۲۹, سه‌شنبه

مصدق و بزرگترین تصفیه وتسویه حساب سیاسی در تاریخ معاصر ایران پیش از انقلاب


در تاریخ معاصر ایران پیش از انقلاب هم مورد مشابهی از تصفیه وتسویه حساب های سیاسی در سطح کلان همانند آنچه اردوغان دموکرات! انجام می دهد، دیده می شود(البته نه در آن حد چون فرصتش را نیافت) و اتفاقا ایشان را هم  شیفتگان داخلی و خارجی اش دموکرات  میخوانند! در مقطع زمانی بعد سی تیر۳۱، جناب پیشوا به قلع و قمع مخالفینش پرداخت ، روزنامه ها بسته شد، روزنامه نگارها بازداشت شدند، لایحه جدید مطبوعات تصویب شد،  دیوان عالی کشور و دادگاه انتظامی قضات منحل شد ، تعداد زیادی قاضی بازنشست یا منفصل شدند، ارتش تصفیه شد(در مرحله اول همه امیران به جز چند نفرو ۱۳۶ افسر از سرهنگ به پایین تصفیه شدند و از نیمه دوم ۳۱ مقامات مهم و کلیدی ارتش و نیروهای انتظامی را به افراد مورد اعتماد خود داد).  مجالس سنا و شورای ملی را منحل کرد. انتخابات مجلس ۱۷ را ناتمام گذاشت و از ورود ۵۳ نماینده مخالف به مجلس جلوگیری کرد. مصونیت نمایندگان را زیر پا گذاشت و.....

برای اینکه تفاوت برخورد متفاوت زاهدی و مصدق را بعد کودتای ۲۵ مرداد مصدق و سرنگونی وی و دولتش در ۲۸ مرداد  نشان دهیم، سند زیر را منتشر می کنیم:






۱۳۹۵ تیر ۲۷, یکشنبه

اردغان شو ! Erdoğan show , Season I

به سلامتی اردغان شو فصل اولش به پایان رسید! و تمامی جوایز "تمشک طلایی" را از آن خودش کرد!

 "Recep Tayyip Erdoğan and his team awarded "The Lifetime Golden Raspberry Award
"Show: " Erdogocray vs Idiocracy
Worst Actor: Recep Tayyip Erdoğan
Worst Supporting Actor:  CNN and TRT, Obama, Merkel
Worst Screen Combo: Recep Tayyip Erdoğan
Worst Screenplay: Recep Tayyip Erdoğan
Worst Director: Recep Tayyip Erdoğan
Worst Picture: Recep Tayyip Erdoğan
Worst Prequel, Remake, Rip-off or Sequel: Recep Tayyip Erdoğan
The Razzie Redeemer Award: Recep Tayyip Erdoğan

۱۳۹۵ تیر ۱۶, چهارشنبه

رضا شاه ، میرزاده عشقی ، مدرس، سردار اسعد، فرخی یزدی و تقی ارانی

پس از شهریور ۲۰ که دیگر دیکتاتوری وجود نداشت و بهار آزادی! مخالفان و بازار تهمت و برچسب داغ بود، تلاشهای بسیاری شد تا پای رضا شاه را در مورد قتل میرزاده عشقی و مرگ مدرس، سردار اسعد،  فرخی یزدی و تقی ارانی به میان بکشند. بخصوص در محاکمات جنجالی پزشک احمدی و سرپاس مختاری. (به میرزاده عشقی در فرصتی دیگر خواهیم پرداخت). تمامی تلاش های ناجوانمردانه به نتیجه نرسید حتی با نادیده گرفتن اصول اولیه دادرسی! (بخصوص اصل برائت و اصل دادرسی توسط مقامی‌ بی‌طرف).اینهم از رای دیوان عالی جنائی:





جالب انکه سردمداران این جریان از مخالفین خونین رضا شاه و یا از فدائیان مصدق السلطنه یا هردو بوده اند از جمله جلال عبده ، کشاورز صدر، نصرت الله امینی، مجید آهی، رادمنش.... ولی از پذیرش شغل در زمان پدر و پسر امتناع نکردند!
مشاغل جلال عبده: دادستان دیوان کیفر(شروع کننده جریان )،ریاست قسمت مطبوعات و کتابخانه و سجل جزایی و سپس به عضویت و دادستانی انتظامی وکلا زمان رضا شاه، و در زمان محمد رضا شاه نماینده مجلس، وزیر امور خارجه، سفیر در ایتالیا و هند،نمایندهٔ دائم ایران در سازمان ملل متحد

دادگاه انقلابی!
دکتر عبده خود می­گوید: در تعقیب این شکایت­ها به سمت دادستان دیوان کیفر احساس وظیفه کردم؛ البته دست زدن به چنین اقدامی خالی از اشکال نبود که بتوان دادگاه انقلابی! تشکیل داد.

ایشان با "رفقای دیگر" و ۵۳ نفر "رفیق" بوده!
معلوم میشود  ایده دادگاه انقلابی زاده بلواگران ۵۷ ای نبوده و رد پای مریدان مصدق همه جا و همه وقت قابل مشاهده است حتی در نقش بازجو!



ابراهیم یزدی دکترای داروسازی و تبعه امریکا از رهبران نهضت ازادی و مرید مصدق در نقش بازجوی سپهبد رحیمی















این "علم" ایشان یاد اور جمله معروف  ایت الله خلخالی است: "ملاک علم قاضی است" قاضی که علم پیدا کرد حتی لازم نیست به مجرم اب بدهید، بلافاصله بعد"احراز هویت" باید اعدامش کرد.
اما چطور نوایی و عربشاهی میتوانند در زندان تیفوس بگیرند و فوت کنند اما تقی ارانی خیر؟ تقی ارانی نظر کرده بود و تیفوس نمی گرفت؟



هنوز دادگاه تشکیل نشده جناب عبده قتل را مسلم دانسته و مجازاتش را هم اعدام درنظر گرفته است! افرین بر این بیطرفی و رعایت اصول دارسی!





۱۳۹۵ خرداد ۳۰, یکشنبه

فراز هایی از سومین پیام خمینی به کارتر- دی ماه ۱۳۵۷

سومین دیدار در ۲۸ دی ماه ۵۷ برابر ۷۹،۱،۱۸ صورت گرفت. قسمت هایی از پاسخ خمینی عیناً به شرح زیر آورده می شود:




* ارتش را هم وادار به سكوت و عدم دخالت بنمایید.نه كمونیست نه توده ای كاری نمی تواند بكند.
اما اگر وضع به همین ترتیب ادامه یابد كاری نمی شود و توده ای ها رشد می كنند و باعث زحمت می شوند.

* مثلاً به طور قطع ما كشاورزی خود را زنده خواهیم كرد. به وابستگی نیازهای غذایی به خارج پایان خواهیم داد. این امر اولویت را در امور كشاورزی ما بیان می كند. در رابطه با اجرای این برنامه و تحقق اهداف كشاورزی دولت آینده ممكن است آنچه را كه لازم و مفید می دانید انجام دهد از جمله همكاری با كمپانی های خارجی از جمله آمریكایی ها.

* فروش نفت به غرب كماكان ادامه خواهد یافت. ما خواستار اصلاح وضع اقتصادی كشورمان هستیم. كشور ما را خراب كرده اند. به هر كس كه بخرد می فروشیم و ارز دریافت می كنیم نه چیز دیگری. ما فقط به آفریقای جنوبی و اسرائیل نفت نخواهیم فروخت.

*ما برای توسعه ی كشاورزی و اقتصاد كشور به علوم و فنون و تكنولوژی غرب خصوصاً آمریكا نیاز داریم، با دوستی و احترام متقابل می توانیم رابطه داشته باشیم. اما آمریكا باید بداند كه تنفر عمیق مردم ما نسبت به آمریكا به دلیل كودتای 1332 و دخالت ممتد آنها از آن به بعد و حمایت از شاه امری نیست كه در مدت كوتاهی از دل مردم ما برود.

* ما با خرید سلاح های عظیم نظامی برای ایران موافق نیستیم. آن ها را نه ضروری می دانیم و نه مفید.

* ثبات ایران و در نتیجه ثبات منطقه را ما نه در خرید سلاح های عظیم ونه در یک ارتش بزرگ می دانیم بلكه در توسعه ی دموكراسی، استقلال كشور، عدالت اجتماعی، همكاری و شركت وسیع مردم در تمامی شئون كشور می دانیم.

* نه به صورت ژاندارم منطقه عمل خواهیم كرد و نه به صورت صادركننده ی انقلاب به سایر كشورهای منطقه.

* ما خواستار تقلیل فشار و جنجال های سیاسی بین المللی و منطقه ای هستیم، نه تحریک و تشدید جنجال ها.

* ما برای ساختن مجدد كشور و آبادانی مملكت به آرامش نیاز داریم، بنابراین در تحریكات و تشنجات منطقه و دسته بندی ها شركت نخواهیم كرد.

* در مشكلات و مسائل سیاسی جهانی با سایر دول، راه حل را از طریق مذاكرات سیاسی و در سطح سازمان ملل می دانیم

خاطرات دكتر ابراهیم یزدی- جلد سوم- ۱۱۸ روز در نوفل لوشاتو
 ۱۴ مهر- ۱۲ بهمن ۱۳۵۷

بی مخ کیست؟ شعبان جعفری یا....-- اسناد

چه کسی بی مخ بود؟ شعبان جعفری یا انقلابیونی که به تحقیر به این لقب می خوانندش؟

چه کسی بی مخ بود؟ شعبان جعفری یا خاتمی که مبلغ گفتگوی تمدن ها است ولی از مجازات اعدام همجنس گرایان به عنوان درمان!  در قرن ۲۱ دفاع می کند؟ نازی ها  هم درمان همجنسگرایی را کشتن انها میدانستند!



یا خمینی آورانی که عکس وی را در ماه دیدند و نوح ، عیسی ، موسی و ابراهیم را دراو یافتند؟



یا نهضت ضد آزادی که در بند دوم از اصل دوم مرام نامه شان به تشويق اصل « درستي و تقوي » تاکید شده ولی در مبارزه با رژیم پهلوی به تنها جیزی که پای بند نبودند « درستي و تقوي » بود

یا لمپن و لمپن کراواتی!؟

یا سراینده اشعار زیر؟

اگر ما یک فرد فعال چون رضاخان را شاه کنیم، به حالت زنگبار ارتجاع کرده‌ایم! 

 این مجلسها هیچ فایده نداشته!

یا
کسی که  مذهبی‌ترین و سنتی‌ترین نمایش‌ها را در تاریخ پارلمانی ایران مشروطه به نمایش گذاشت !

یا
دکترای حقوق از سوئیس که می گوید من سگ آستانِ اباعبدالله ام




یا کسی که  با ۳سال زندگی مخفی، ۲۲ سال تبعید، ۸سال زندان، ۱۷ سال حبس، هنوز فوق العاده علافمند به امام خمینی است! و بدون پشیمانی از جنایات حزبش


یا کسی که با بورس دولتی برای تحصیل به خارج اعزام و بعد ۱۵ سال بدون مدرک و با جعل عنوان دکترا و با حمایت خمینی می شود اولین رئیس جمهور ایران





 یا ابراهیم یزدی که  ملی گرایی را عامل تفرقه و اسارت می داند!

یا علی اصغر حاج سید جوادی که نهضت آزادی تروریست و تروریست پرور را اصلاح طلب می خواند؟

یا جبهه ملی که برای آمدن خمینی بشارت نامه می نویسد؟



یا حزب توده ای که از قتل عام های خلخالی حمایت و ایشان را کاندید ریاست جمهوری می کند؟


یا این افراد:
چهارشنبه سوم اسفند ۱۳۵۷ برابر بیست و دوم فوریه ۱۹۷۹ میلادی.مهدی بازرگان، نخست وزیر در مصاحبه با هفته‌نامه نیوزویک:
آیا شما از اعدام چهار ژنرال توسط دادگاه اسلامی که اوایل هفته جاری صورت گرفت آگاهی داشتید؟
مهدی بازرگان:در اصل من با این اعدام‌ها مخالفتی نداشتم و ما آن‌ها را تائید کردیم، مردم خوشحال شدند. اثر مثبتی روی آن‌ها داشته است. به عنوان یک شهروند معمولی از انجام این کار خوشحالم، ولی به عنوان رئیس دولت این اقدام از طرف افراد مافوق من انجام گرفت.
-----------------------------------------------------------------



علی اصغر حاج سید جوادی جزو مؤسسین انجمن طرفداران حقوق بشردر دفاع از ضرورت برخورد قاطع و لزوم نابودی ضد انقلاب در مقاله‌ای که در روزنامه اطلاعات، پنج‌شنبه بیست و ۲۶ بهمن ۱۳۵۷ منتشر شد، نوشت:
آقای مهندس بازرگان، نخست وزیر خود در تلویزیون و رادیو مردم را در روبه‌رو شدن با مشکلات به صبر و بردباری دعوت کرد و مثال از شکوفه سیب زد که طبق ناموس طبیعت می‌باید در دل زمان و در عمق ثوافی و لحظات و ایام و ساعات از جوانه به شکوفه و از شکوفه به میوه برسد این ناموس طبیعت است و در طبیعت هیچ چیز در یک آن و دم آفریده نمی‌شود…میکروب‌ها نابود نمی‌شوند. سمومات هوا و زمین که زمین و زمان را به کثافت و تعفن آلوده کرده‌اند از بین نمی‌روند از انقلاب باید همچو طفلی نوزاد حراست شود. و چگونه؟ محیط انقلاب همه میکروب‌ها و سمومات مولد فساد و ظلم باید بلافاصله و بدون کمترین درنگ نابود شوند.



یا ٢٨ مردادیون - مریدان آیت الله خمینی!؟

۱۳۹۵ خرداد ۲۴, دوشنبه

مسعود نقره کار - لمپن کراواتی!


لمپن به معنی پست ترین فرد جامعه از قبیل چاقوکش ، باج گیر، خبرچین و پاانداز آمده است.
چندی است یکی از لمپن کراواتی ها به موضوع اراذل و اوباش پرداخته است که هم تجربه شخصی و هم دانشش را بخوبی دارد. اما مشکلش دو تا است. یک ، کی بود کی بود من نبودم! دویم یکسویه نگاری تاریخ! چنین موجودی ذاتش همان لمپن مانده فقط پالانش عوض - ببخشید کراواتی شده است.
بارها هم تذکر داده شد که ناقص نگاری کم از تحریف ندارد ولی ایشان نشان داد درشان بر همان پاشنه لمپنیسم می چرخد.
قسمت هایی ازکتاب ارتکابی ایشان را که الحق دائرة المعارف لمپنیسم است, مروری کنیم تا به صلاحیت ایشان در امر اراذل و اوباش پی ببریم:
خداوند به شما و خانواده سلطنت عقل و به بنده و نقره کارو احترام سادات پولی کلان اعطا فرمایند , شما که کارمند عاليرتبه اداره ماليه , ببخشيد دارایی, هستيد چرا فرق صادق وسارق را درک نمی کنيد؟ "
احترام سادات خندید:
"خدا اون عقل رو به توام بده بد نيست شریعت"
آقاشریعت از کوره در رفت:
"دهان من را باز نکنيد احترام سادات خانم , شما به جای مزه انداختن بروید خودتان را بماليد به " توپ مرواری " شاید نظر کرده شاه چراع شوید و حاجت تان مستجاب شود"
"باشه من خودمو می مالم به توپ مرواری , تو به چی می خوای خودتو بمالی خواجه خان؟"
--------------------------------------------------------------
احترام سادات چپ چپ به آقا شریعت نگاه کرد:
"سگ برینه تو اون مدرک منورالفکریت , آخه مرد تو هر صنفی خوب وبد هست ,یه کمی انصاف داشته باش"
----------------------------------------
یکی از زن ها دعا می خواند .
"واسه سلامتی ی چمبول آقا زاده دعا می کنن؟"
مراد سقلمه ای به پهلوی غلام لشه زد:
"بابا بی خيال , اگه حرفاتو گوش کنن بيرونمون می کنن, خفه خون بگير دیگه سنده"
-----------------------------------------------------------
"همه رو همسایه ها آوردن , حاجی از این ولخرجی ها نمی کنه ,خيلی چس خوره , با زبونش صناری رو از ...ن خر می کشه بيرون , ميگن اگه جفت گيری ی کلاغ و گربه رو ببينی , خرج کردن حاجی رو می بينی"
مرتضی پرید وسط حرف مراد و عباس ترکمن:
"نميشه اون تيکه ی بریده شو بيارن یه جغول بغول حسابی باهاش حال کنيم"
عباس ترکمن خندید:
"مگه ختنه سورون حسن خره ست , اگر معامله اونو می بریدن می شد, این انچوچک یه بند انگشت ...ول داره , قد یه هسته خرما , خوراک موشم نيس چه برسه خوراک جغول بغوله ما"
"به به به , چشه مون روشن , تو چه جوری معامله حسن خره رو دیدی؟"
------------------------------------------
"شریعت, بينی و بين الله تو این مرد رو چقدر می شناسی که به این راحتی پشت سرش حرف می زنی؟"
"جناب نقره کار این مرد همه چيزش مثل ...س بز است. دزد مال و ناموس مردم است, البته زرنگ هم هست, در راه امام حسين هم خرج می دهد تا خر رنگ کند, و خب می بينيد که ایهاالناس رنگ هم می شوند".

۱۳۹۵ خرداد ۲۲, شنبه

خمینی خدعه نکرد، اطرافیانش خدعه کردند!

پیش از بلوای ۵۷

۶ آبان ۱۳۴۱ / ۲۸ جمادی الاول ۱۳۸۲
مکان: قم، منزل امام خمینی
موضوع: لزوم لغو لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی

اگر تمام دنیا - یکطرفه - بگویند: باید بشود! من یکی می‌گویم: نباید بشود.



پس از بلوای ۵۷
صحیفه نور جلد 14 صفحه 244-تاریخ: ۶ خرداد ۶۰

 اگر همه مردم هم موافق باشند، من مخالفت می کنم


۲۵ خرداد ۶۰
«اگر 35 ميليون نفر بگويند آري، من مي گويم خير»

-----------------------------------------------------------------------------------------
در جریانات بلوای ۱۳۴۲

 چرا این مطبوعات را آزاد می‌گذارند؟ چرا نسبت ناجوانمردانه و ناروا می‌دهند؟ اگر روحانیت برود، مملکت پشتوانه ندارد. چرا این مطبوعات اینقدر آزاد است؟ چرا جشن «هفده دی»  را آزاد می‌گذارند؟ اینها وسیله منفوریت است؛ منفور نکنید سلطان مملکت را. ما نصیحت می‌کنیم این هفده دی را به وجود نیاورید. ما مفاسد را می‌دانیم؛ حفظ کنید این مملکت را. ترقیات مملکت به هفده دی نیست. شما ببینید بیست و چند سال است از این کشف حجاب مفتضح گذشته است؛ حساب کنید چه کرده اید؟ زنها را وارد کردید در ادارات؛ ببینید در هر اداره‌ای که وارد شدند، آن اداره فلج شد. فعلاً محدود است؛ علما می‌گویند توسعه ندهید؛ به استانها نفرستید. زن اگر وارد دستگاهی شد، اوضاع را به هم می‌زند؛ می‌خواهید استقلالتان را زنها تأمین کنند؟! کسانی که شما از آنها تقلید می‌کنید، دارند به آسمان می‌پرند، شما به زنها ور می‌روید؟

صد سال دانشگاه؛ اما نیازمند به خارج
صد سال است به یک معنی دانشگاه داریم اما هنوز یک لوزتیْن سلطان را می‌خواهند عمل کنند باید از خارج طبیب بیاید! سد کرج را باید خارجیها درست کنند! یک خط و جاده را باید خارجیها بیایند بکشند! اینها را التزامات بین المللی اقتضا می‌کند؟! اگر مهندس و طبیب دارید، فرهنگ دارید؟ اگر می‌گویید فرهنگ داریم، ذخایر داریم، محصل داریم، طبیب و مهندس داریم، پس چرا از خارج استخدام می‌کنید؟ چرا ماهی صد هزار تومان به یک خارجی می‌دهید؟! جواب بدهید! اگر ندارید، وااسفا به این‌ مملکت، صد سال است فرهنگ و دانشگاه دارد؛ ولی دکتر ندارد، مهندس ندارد .
 پانصد سال روحانیت تمام قطب ارض را حفظ و اداره کرد؛ رجوع کنید به تاریخ. با اینکه خلفا خلفای جور بودند، با همین برنامه اسلامی بر عالم حکومت کردند. آیا اسلام راه ترقی ندارد؟ علما با چه امر اقتصادی مخالفند؟ شما سد خواستید بسازید جلوتان را گرفتند؟ کارخانه خواستید وارد کنید نگذاشتند؟ ما می‌گوییم ذوب آهن را خراب نکنید؛ ذوب آهن کرج را خیال می‌کنید ما خبر نداریم چه کردید؟


۲ آذر ۱۳۴۱ / ۲۵ جمادی الثانی ۱۳۸۲
جریان کار ما را دولتهای خارج، حتی امریکا هم سابقه دارد. ما به گوش دنیا می‌رسانیم. دولت، خوب است وظیفه خود را بداند؛ ما را زیر دست یک مشت کلیمی که خود را به صورت بهایی درآورده‌اند پایمال ننماید.


۲۸ مهر ۱۳۴۱ / ۲۰ جمادی الاول ۱۳۸۲
ورود زنها به مجلسین و انجمنهای ایالتی و ولایتی و شهرداری مخالف [است با] قوانین محکم اسلام که تشخیص آن، به نص قانون اساسی، محول به علمای اعلام و مراجع فتواست، و برای دیگران حق دخالت نیست. و فقهای اسلام و مراجع مسلمین به حرمت آن فتوا داده و می‌دهند. در این صورت، حق رأی دادن به زنها و انتخاب آنها در همه مراحل، مخالف نص اصل دوم از متمم قانون اساسی است. و نیز قانون مجلس شورا، مصوب و موشّح ربیع الثانی ۱۳۲۵ قمری، حق انتخاب شدن و انتخاب کردن را در انجمنهای ایالتی و ولایتی و شهرداری از زنها سلب کرده است. مراجعه کنید به مواد هفت و نُه قانون انجمنهای ایالتی و ولایتی، و پانزده و هفده قانون انجمن بلدیه (شهرداری). در این صورت، چنین حقی به آنها دادن، تخلف از قانون است. و نیز الغای شرط «اسلام» در انتخاب کننده و انتخاب شونده، که در قانون مذکور قید کرده، و تبدیل قسم به قرآن مجید را به «کتاب آسمانی» تخلف از قانون مذکور است؛ و خطرهای بزرگی برای اسلام و استقلال مملکت دارد




 ۶ آبان ۱۳۴۱ / ۲۸ جمادی الاول ۱۳۸۲
قانون این کشور قانون امام جعفر صادق (ع) است
این کشور، قانون اسمی‌اش قانون امام جعفرصادق است و باید تا موقع ظهور امام زمان، این قانون باقی بماند.
چه کاری از این کار واجبتر است که رضایت بیست میلیون جمعیت را فراهم کنند؟ چون از ده میلیون نفر جمعیت زن ایران، فقط یکصد نفر زن هرجایی مایل هستند که این کار بشود.


 ۱۵ آبان ۱۳۴۱ / ۸ جمادی الثانی ۱۳۸۲
 آقای اسدالله عَلم گمان کرده با تبدیل کردن قسم به قرآن مجید به «کتاب آسمانی» ممکن است قرآن کریم را از رسمیت انداخت؛ و اوستا و انجیل و بعض کتب ضاله را قرین آن یا به جای آن قرار داد.


 ۶ آبان ۱۳۴۲ / ۱۰ جمادی‌الثانی ۱۳۸۳
 آقایان متوجه نیستند که با چه امری اسلام و مسلمین مواجه شدند و به حسب گمان مقابله اوستا و قرآن است یا مقابله اینان و قرآن کریم است و از رسمیت انداختن اسلام است به تبع ترکیه و تساوی حقوق زن و مرد است در ارث و طلاق و چیزهای دیگر


۱۳۹۵ خرداد ۱۵, شنبه

بده بستان آخوندها با دول خارجی بی سابقه نیست! - درحاشیه نامه نگاری آیت الله خمینی با کندی

اخیرا بی بی سی متنی ازاسناد سازمان سیا را بازنشرکرده دال بر نامه نگاری خمینی با کندی. باز نشر از این نظر که طبق ادعای خودشان از دسامبر ۲۰۰۸ کتابخانه ریاست جمهوری جیمی کارترآن را در دسترس عموم گذاشته بود.از نامه نگاری خمینی با کارتر هم سند در دست هست.
قسمتی از نامه خمینی به کارتر:
شما ارتش را خنثی کنید، دفاع از بختیار را وا بگذارید، در مقابل ما کمونیسم را مهار می‌کنیم و نفت را می‌‌فروشیم!
نامه نگاری وبده بستان آخوندها با دول خارجی بی سابقه نیست! از شفتی گرفته تا خمینی. در مورد ارتباطات حجت الاسلام شفتی با انگلیس  نقش وی در تجزیه قسمت هایی از ایران به کتاب روحانیت از پراکندگی تا قدرت: ۱٩٠٩-۱٨۲٨/هما ناطق فصل ملایان و سرآغاز تجزیه ایران مراجعه کنید.

 در زیر سندی از اینگونه مکاتبات بین آخوند خراسانی و مازندرانی با دول اجنبی ارائه می شود.

جالب انکه در دوره مورد نظر اخوندها (جنگ  جهانی اول) قوای اشغالگر انگلیس ، آلمان و عثمانی نیز در ایران حضور داشتند اما نامه خطاب به خود اشغال گران نگارش و بر علیه فقط روسیه شکایت شده است.
اما جالب تر دادن وعده حراج مملکت تحت عنوان «رونق تجارت و صنایع » در «ایران دوستدار اجانب» است. خمینی هم چنین وعده هایی به آمریکایی ها داده بودچه کندی چه کارتر!

۱۳۹۵ خرداد ۹, یکشنبه

نهضت آزادی ، الگوی نیل به هدف به هر وسیله - بخش اول


مخالفان حکومت پهلوی از جمله و بخصوص تراتومی بنام  ملی - مذهبی ها وهواداران شان، بجای پذیرش نقش خود در ایجاد حکومت شیعی و جنایات آن، پیوسته ادعا می کنند بغیر انقلاب راه دیگری نبود و  "حکومت پهلوی تمام را ه ها را بسته بود". به ناراستی این ادعا و نیز بی شرافتی انقلابیون ۵۷ به تدریج خواهیم پرداخت.

برای شروع مدتی در خدمت دوستان نهضت آزادی خواهیم بود  و صداقت و شرافت ایشان را در سال ها مبارزه با رژیم ستمشاهی! بررسی خواهیم کرد و نشان خواهیم داد چرا قابل اعتماد نبوده و نیستند.در این راستا اولین پرسشی که به ذهن خطور می کند این است که  چرا  نهضت آزادی (و همچنین جبهه ملی) در رابطه با موقعیت های شغلی شان در دوران پهلوی و نیز ارتباطشان با امریکا(بخصوص کاتم و رمزی کلارک از دهه ۳۰ و ۴۰) سکوتی سهمگین کرده اند؟  پاسخ به این سوالات روشنگر مسائل بسیاری خواهد بود.

 قسمت اول
لطف‌الله میثمی
لطف‌الله میثمی در جریان مبارزه مسلحانه با رژیم شاه، در شب ۲۸ مرداد سال ۱۳۵۳ در حالی که در خانه‌ای تیمی مشغول ساختن بمب دست ساز بود، بمب در دستانش منفجر و از همین رو دست راست و هر دو چشمش به شدت صدمه دیده نابینا شد.
اما پيام مجاهد ارگان نهضت آزادی ایران در شماره ۳۱ مورخ خردادماه ۱۳۵۴ چنین دروغ می پراکند:

 سرنوشت مهندس ميثمي:
برادر مجاهد مهندس لطف اله ميثمي به حبس ابد محكوم شد. او در تاريخ ۲۷ مرداد دستگير گرديد و در اثر شكنجه هاي قرون وسطائي وضدانساني مزدوران رژيم يك دست ويك چشم خود را از دست داده است.



۱۳۹۵ خرداد ۷, جمعه

نمونه ای از جعل و تحریف تاریخ توسط مدعیان دموکراسی و آزادی خواهی!

تصویر اول تصویری ناقص، مثله شده ، بدون منبع و با حشو و زوائدی است که توسط جاعلین بطور وسیع در اینترنت پخش شده است. منبع این تصویر، نشریه ضد ایرانی باختر امروزشماره ۶۶ - مرداد۵۴ متعلق به سازمانهای جبهه ملی ایران در خارج از کشور است. این نشریه و گردانندگانش همان هایی هستند که مخالف بازگشت جزایر سه گانه به ایران بودند.
برای اعتبار سنجی و فهم درجه ضد ایرانی بودن گردانندگان این نشریه به این لینک مراجعه کنید.
http://mahakestan.blogspot.co.uk/2013/05/blog-post_18.html

نکته دوم اینکه جاعلین با  پلیدی و سوء نیت تمام ،همان مطلب این نشریه ضدایرانی را مثله و ناقص کرده اند. با حذف توضیح بالای عنوان مطلب موضوع را کاملا دگرگون کرده و می خواهند القاء کنند  که  رژیم پهلوی "هر مخالف سلطنت" را نابود می کرد!

جمله حذف شده چنین است:
"با تغییر قانون دادرسی و کیفر ارتش در صورت تدارک اسلحه یا مواد منفجره"

جعل بودن این خبر از آنجا معلوم می شود که قوانین مصوب ۱۳۱۸(بخصوص مواد ۳۱۶-۳۲۰) در این مورد صراحت داشته و نیازی به"تغییر" نبوده است.

تصویر دوم اصل مطب با مرجع آن می باشد




۱۳۹۵ اردیبهشت ۳۰, پنجشنبه

اهورامزدا این کشور را بپاید از سپاه دشمن، از خشکسالی و از دروغ و از ایرانی نمایان!

بدون شرح!
































































کلید واژه ها  شیرین عبادی  ظریف   تریتا پارسی   نایاک   روحانی   خمینی   بازرگان   بنی صدر   من و تو   امیراحمدی   تجزیه طلب

۱۳۹۵ اردیبهشت ۲۷, دوشنبه

دو نقل قول از دکترصدیقی در مورد شاه و مصدق- سعیدی سیرجانی


سال هزار و سيصد و بنجاه و هشت، سالي بعد از انقلاب، در خدمت دو تن از اساتيد و باتقاق دوست ديگري از معاريف سياست بازان زمانه به ديدار صديقي رفته بوديم. مرد سياسي، كه از ائمه مذهب مختار عصر حاضر است، به اقتضاي زمان شروع كرد به بد گويي
از شاه و شرح جنايت ها و خيانت هايش. صديقي كه مشغول گذاشتن گلابي در بشقاب من بود، از شدت غضب دستش به رعشه اقتاد و با چهره افروخته و لحن عتاب آميزش رو به مرد آورد كه " آقا، انصافتان كجا رفته است، شما هم حرفهاي عوامانه مي زنيد، من سال ها در زندان شاه بوده ام، مغضوب و خانه نشين بوده ام، اما بدانيد خدماتي كه محمد رضا شاه به ايران كرد فراموش ناشدني است، اين نه انصاف است و نه جوانمردي كه چشم از خوبي هايش بپوشيم و بدي هايش را صد برابر بزرگ كنيم"
--------------------------

در منزل دكتر صديقي با حضور دو شاهد عادل حي و حاضر،[ نوشتم " حي و حاضر"، تا اگر منكري پيدا شود، اين دو برادر دانشمند با همه محافظه كاري ها به ياريم آيند و جزييات جلسه را بازگو كنند.  بنده به شدت از نقل مكالمات دو نفره پرهيز دارم، و گرچه به قيمت جاني باشد و ضرورتي اقتضا كند، كه آن را در حكم راز بين الاثنين مي دانم و افشايش را جز با اجازه صريح طرف خلاف اخلاق. آنچه در اينجا نقل كردم مربوط به جلسات عمومي سه نفره به بالا بوده است و جواز نقلش را هم قديمي ها صادر كرده اند كه : كل سر جاوز الاثنين شاع."] بحثي پيش آمد درباره شيوه عمل مرحوم مصدق در آخرين سال حكومتش. گفتم: مصدق متاسفانه در ماه هاي آخر گرفتار در و قبول عوام الناسي شده بود كه همه هنرشان منحصر به شعار دادن بود، و خود او به شعار دادنشان واداشته بود، و سرانجام، چون هر مارافسائي، با نيش مار از پا درآمد. دكتر صديقي به عادت هميشگي دستش را به عنوان شروع سخن بالا برد، انتظار داشتم به حكم علائق و ارادتش به مصدق به انكار و ملامتم پردازد، اما به تاييدم برخاست كه: " حق با شماست، همين رفراندوم يكي از اشتباهات متعدد دكتر مصدق بود. متاسفانه كار به لجبازي كشيده بود و مخالفت من هم بي اثر ماند". يكي از حاضران پرسيد:" مگر شما مخالف بوديد؟". گفت: " البته، صد در صد مخالف بودم". مدعي بر جسارتش افزود كه: " خوب، اگر مخالف بوديد چرا با صدور اعلاميه اي استعفا نكرديد و كناره نگرفتيد؟" مرد بزرگوار سري فرو افكند و بعد ا ز لحظاتي سكوت زير لب ناليد كه: " حق با شماست!"

يادي ديگر از  دو بزرگ مرد ايران- سعیدی سیرجانی

شاهزاده و پادشاهی خواهان!

شاهزاده و پادشاهی خواهان!
جناب بهمن زاهدی مطلبی نوشته اند و در ان به ناروا دوستان را نواخته اند! مرقوم فرموده اند که:
«اکثراً می‌خواهند درس سیاسی به شاهزاده بدهند و این در حالی است که مشخص نیست معلمی، دبیری و یا استادی را این افرادی که با نام مجازی خود را معرفی می‌کنند، در کجا آموخته‌اند!»
نباید فراموش کرد که هیچکس از یاد گیری بی نیاز نیست ، و شاهزاده نیز از این قاعده مستثنی نیست. برای انتقال تجربه نیازی نیست معلم و دبیر و استاد بود. کفشگری نیز می تواند آموزگار خوبی باشد. ضمن آنکه ما شاهکارهای اساتید را در بلوای ۵۷ کم ندیدیم، عملکرد قابل ذکری نیز نه از دبیران و معلمان و اساتید پیرامون شاهزاده ونه خود ایشان دیده نشده است. تجربه سیاسی به مکتب رفتن و عنوان دکترا و پروفسور و.... نیست. گوبلزو رادوان کاراجیچ و هایدگر هم دکترا داشتند و بعضی پروفسور بودند و عملکردشان آشکار.
---------------------
«افرادی که می‌خواهند شاهزاده به پادشاهی ایران برسد، یک‌چیز را هنوز نیاموخته‌اند: «شاهزاده را باید به پادشاهی رساند. به پادشاهی رساندن شاهزاده وظیفه طرفداران نظام پادشاهی در ایران هست و نه وظیفه شاهزاده!»
نکاتی قابل ذکر است:
وظیفه اصلی طرفداران نظام پادشاهی، برپایی نظام پادشاهی است نه شاه کردن شاهزاده رضا پهلوی که فرعی است. اگر ایشان خود را طرفدار نظام پادشاهی می داند برای حصول هدف چه کرده است؟
برای هدف فرعی فعلی که به پادشاهی رساندن شاهزاده است، تلاشی دوطرفه لازم است از هواداران و خود ایشان.
بنابراین وظیفه هر دو است نه فقط نیروهای پادشاهی خواه! ضمن آنکه تلاش ایشان به عنوان هم وارث فعلی و هم طرفدار نظام پادشاهی باید دو چندان باشد. اصلا نه تنها تلاشی در این راستا نمی بینیم بلکه تا بحال به پراکندن نیروهای پادشاهی و تجمع نیروهای ضد پادشاهی به دور خود مشغول بوده اند.ایشان هم خودش باید بخواهدوتلاش هم بکند که نه می خواهد و نه تلاشی می کند. نمی توان بزور کسی را شاه کرد که قدرش را نخواهد دانست .
------------------------------
«شاهزاده به دور خود دیوار «شورای ملی» را کشیده! تا از دسترس این افراد در امان بماند!»
قبل شورای ملی هم ایشان دیواری بدور خود کشیده بود که اغیار ! را راهی بدان نبود.(دوستان میدانند چه می گویم). اگر بر فرض محال برای دوری از بعضی ها دیوار شورای ملی را بدور خود کشیده، سوای آنکه از ترس افعی به مار غاشیه پناه برده اند و این درایت نیست، بلکه کلا خود را حتی از هواداران واقعی پادشاهی ایزوله کرده اند. درمدیریت های استراتژیک که به کنار،کلا در شورای ملی چند هوادارواقعی پادشاهی عضویت دارند؟
----------------------------
«پادشاه ایران در سیاست دخالت نمی‌کند، بلکه پادشاه تنها نماد همبستگی ایرانیان است»
مشکل همین جا است. ایشان عملا و علنا پادشاهی را کنار گذاشته با پراکندن نیروهای پادشاهی وجمع کردن نیروهای مخالف و کنار گذاردن لقب شاهزاده و تکرار دروغ های عناصر مخالف پهلوی.
ایشان باید تکلیف خود و هواداران پادشاهی را روشن کند. یا به عنوان وارث تاج تخت و یا فعال سیاسی!
کسی که به قانون اساسی مشروطیت سوگند خورده است و قانوناً پادشاه ایران است و این پادشاهی با ادای این سوگند در مقابل مجلس شورای ملی رسمی هم خواهد شد ، وقتی حتی به خوشامد این و آن ، جرأت نمیکند لقب رسمی و قانونی خود یعنی "شاهزاده" را در بیانیه های رسمی و شبکه های اجتماعی ذکر کند، چگونه میتواند هواداران پادشاهی را مطمئن سازد که کماکان به دنبال احیای پادشاهی است ؟
کدام تلاش و یا حتی سخن در دفاع از مشروعیت قانونی پادشاهی مشروطه از ایشان در دو دهه اخیر شنیده شده که کوشندگان سیاسی را ترغیب به تلاش در این راه کند ؟
برعکس هواداران پادشاهی همواره مورد استهزای مخالفان قرار میگیرند که "آن کسی که شما برای پادشاهی‌اش سینه چاک میکنید، خود دیگر دنبال پادشاهی نیست"
در پاسخ چه میتوانیم ارائه کنیم ؟
هیچ حرکت سیاسی در جهان وجود ندارد که بدون رهبر و هدف مشخص به نتیجه رسیده باشد. در طول تاریخ ،هیچ پادشاه و سلسلۀ پادشاهی بدون شمشیر زدن و تلاش مضاعف، قادر به کسب تاج و تخت و حفظ آن نبوده اند.
یک رهبر سیاسی باید برنامۀ سیاسی و مانیفست مشخص داشته باشد. میتواند بگوید این هدف من است این برنامۀ من است این سیستم حکومتی مورد نظر من است. اگر دوست دارید به من بپیوندید. نمیتواند همه چیز را به خواست مردم حواله بدهد.
هرگاه شاهزاده فرمودند، این اصلاحیۀ من برای قانون اساسی مشروطه است، و کسانی که هوادار پادشاهی هستند ،در قالب احزاب و کمیته های تخصصی خود را آمادۀ پذیرش مسئولیت یک حکومت انتقالی کنند. هر کس هم آمادۀ مشارکت در همکاری برای نافرمانی مدنی و طرح استراتژی برای سرنگونی رژیم اسلامی و احیای پادشاهی مشروطه است ، میتواند به ما بپیوندد ،
آنگاه اگر از جانب هواداران اهمال و سستی صورت گرفت ، هیچ مسئولیتی متوجه شاهزاده نخواهد بود. ولی در شرایط فعلی ، بدون حصول اطمینان از قصد نهایی ایشان ، و نیز احاطه شدن ایشان با مخالفان پادشاهی، هیچ انتظاری از فعالان سیاسی و هواداران پادشاهی نمیتوان داشت.

۱۳۹۵ اردیبهشت ۲۰, دوشنبه

بی طرفی بی بی سی!



مسئولین بی بی سی فارسی بارها بی طرفی خود را اعلان کرده اند. چیزی که ابدا با واقعیت همخوانی ندارد. در ذیل مدارک و شواهدی محکم دال بر عدم بی طرفی این رسانه ارائه میشوند.

بی‌ طرفی یکی از شناسه‌های اصلی بی‌بی‌سی به عنوان یک رسانه است




ادعای بی طرفی توسط صادق صبا مدیر وقت بی بی سی فارسی




صادق صبا مدیر وقت  سایت بی بی سی فارسی که گفته میشود سابقه عضویت در گروهک تروریستی سچفخا را دارد ، در مقاله "چرا بی‌بی‌سی به کسی تروريست نمی‌گوید؟" مینویسد: ما وظیفه اصلی بی بی سی را گزارش دقیق، بیطرفانه و بی کم و کاست خبرهایی می دانیم که در سراسر جهان روی می دهد. "تروریسم" مفهومی بسیار پیچیده و احساسات برانگیز است که همواره جنبه های سیاسی هم دارد. فرهنگ های لغت معمولا آن را "استفاده از خشونت برای مقاصد سیاسی" تعریف می کنند که به هیچ‌وجه تعریف جامع و مانعی نیست. ما در بی بی سی اگر از صفاتی مثل تروریست استفاده کنیم در واقع وارد موضع گیری سیاسی می شویم و جهت گرفتن کاملا بر خلاف سیاست رسانه ای بی بی سی است. بعضی از مخاطبان ما ممکن است استدلال کنند که اقدامات گروه دولت اسلامی در عراق مثل سربریدن مخالفان معلوم است که یک عمل تروریسی آشکار است و اما و اگر ندارد. یا اینکه اگر گروهی مثلا در یک کودکستان بمب پرتاب کند دیگر تردیدی وجود ندارد که این یک اقدام کور تروریستی است. ولی بی بی سی در چنین مواردی هم از به کار بردن عنوان تروریست پرهیز می کند.

اما کافی است در سایت رسمی بی بی سی کلمه تروریست را جستجو کنید تا ببنید چطور گروه ها و افراد بسیاری تروریست خطاب شده اند از جمله داعش یا همان دولت اسلامی

و حالا نگاهی به بی طرفی بی بی سی فارسی




بی طرفی بهمن کلباسی گزارشگر و تولید کننده بی بی سی فارسی









نمونه هایی الگو وار از درس بی طرفی توسط عنایت فانی مجری و سردبیر بخش فارسی بی‌بی‌سی






نظر یک روزنامه نگار حرفه ای درباره بی طرفی بی بی سی فارسی





مجری مدعی بی طرفی بی بی سی فارسی توان دیدن مستند مربوط به دو ران پهلوی را ندارد



در انتها، لیست کار کنان و مدعوین بی بی سی فارسی خودش سندی محکم دال برجهت دار بودن این رسانه است!