توضیح عکس:
بهنود، مهاجرانی،کدیور.
روزنامه نگار، وزیر، وکیل در رژیم اسلامی
در صف رأی به روحانی - لندن 2017
بسیاری از داخلی ها ایراداتی به ظاهر منطقی ولی بدون تحقیق و بررسی ریشه ای به انچه در قالب اپوزیسیون مطرح شده یا مطرحانده( واقعی و ظاهری)می شود٬ وارد می کنند.
«کدام اپوزیسیون؟ و اپوزیسیون چه کرده؟ آلترناتیوتان چیست؟»
در اینجا بطور خلاصه ریشه یابی مرحله ای می کنیم:
۱- از بهمن ۵۷ تا مرداد ۵۹ ٬ هزاران نفر از سران و پایوران رژیم پهلوی کشته شدند که بسیاری از آنها یک تنه اپوزیسیون بودند. کسانی مانند خسرو داد٬ رحیمی٬ ناجی ٬ جهانبانی٬ عاملی تهرانی
۲- «راه حل نهایی» وترور سران اپوزیسیون خارج از کشور از همان سال ۵۸: چندصد نفر از اپوزیسیون و سران آن در طول همان ۱۸ سال اول ترور شدند. کسانی چون شهریار شفیق ٬ ارتشبد اویسی٬ شاپور بختیار٬رضا مظلومان ٬ سران حزب دموکرات کردستان در اتریش و آلمان از شاخص ترین ها هستند. تصور کنید الان در ایران چند ده نفر از سران قوا و معاونین٬ سران نیروهای نظامی و انتظامی در عرض یک سال ترور شوند٬ چه اتفاقی برای جمهوری اسلامی با ان مال و مکنت و امکانات خواهد افتاد که از اپوزیسیون انتظار معجزه داشت؟
۳- پس از به انجام رساندن مرحله دوم یعنی «راه حل نهایی» سران اپوزیسیون (ترور); در این مرحله(۱۹۹۷ به بعد)٬ چهره و موازی سازی در کنار علم کردن اسلام رحمانی و بزک کردن چهره رژیم در برنامه قرار گرفت. در این راستا عبا شکلاتی منتخبیده شد٬ اصلاح طلبان بعنوان اپوزیسیون ساخته شدند ٬ اطلاعات و زندان های موازی تشکیل شد.
پس از نه بزرگی که در خرداد 76 ، خامنه ای از جامعه دریافت کرد، دولت منتخب چاره ای جز شل کردن نظارت بر مطبوعات و تولیدات فرهنگی نداشت تا اینکه وقتی حاکمیت نقش کلیدی مطبوعات در پیروزی "لیست منتخب مطبوعات" در انتخابات شوراهای 77 و مجلس 78 را دید، دست به قلع و قمع همین اندک آزادی محدود زد. پس از آنکه با شروع دورۀ دوم خاتمی در سال 80 با بن بست لوایح دوقلوی خاتمی، طرح نظارت بر مطبوعات و سرانجام رد صلاحیت گستردۀ نمایندگان مجلس ششم در عمل مشخص شد که نظام اسلامی از اساس اصلاح ناپذیر است، آنگاه طرح اپوزسیون سازی قلابی کلید خورد. روزنامه نگار و وزیر و وکیل و استاد دانشگاه که همه در چارچوب نظام خود شریک جرم و جنایت بودند(سازگارا٬ گنجی٬ افشاری ٬ نبوی ٬ بهنود٬ سروش ٬ کدیور٬ مهاجرانی....)، اینبار تحت عنوان اپوزیسیون ، به خارج صادر شده و به پیگیری جایگاه از دست رفتهشان در نظام اقدام کردند. این مجرمین سیاسی! دست ساز از مرزهای قانونی و بطریق قانونی خارج شدند( در صورتی که زندانی سیاسی واقعی تا سالها پس از گذراندن مجازات همچنان ممنوع الخروج است) و بلافاصله در مشاغل از پیش طراحی و رزروشده با کلی امکانات به خدمت و ایفای نقش پرداختند.
نسخۀ اینان چیزی جز دعوی اصلاح نیست و نمیتواند باشد، چراکه در هر نظام دمکراتیکی، اینان خود در ردیف متهمین هستند.
اپوزیسیون نما (صادراتی ها و خریداری شده ها) با آن امکانات عظیم مالی و تبلیغاتی چنان آشفته بازاری در اپوزیسیون ایجاد کرد که علنا موفق به فریب بسیاری شدند و خودشان هم شایع کردند: «کدام اپوزیسیون؟ و اپوزیسیون چه کرده؟ آلترناتیوتان چیست؟»
باند صادراتی ها در آغوش شیطان بزرگ
۴- اپوزیسیون واقعی از لحاظ امکانات مالی٬ سیاسی و تبلیغاتی با اپوزیسیون نما ها قابل قیاس نیست. دول خارجی هم با باج گیری از رژیم ٬ دست و بال اپوزیسیون خارج را بسته اند. همینکه با این امکانات و خسارات جانی ٬ هنوز چراغ اپوزیسیون کورسویی دارد ٬ دستمریزاد دارد.
ملتی که دايم در حال تکرار سیکل معیوب انتخاب بین بد و بدتر است٬ و همیشه دم دست ترین گزینه راانتخاب می کند٬ زحمت جستجوی اپوزیسیون را بخود نمی دهد و حاضر به پذیرش مسیولیت خود نیست٬ راحت ترین راه برایش انداختن تقصیر به گردن دیگری است که در اینجا گردنی باریک تر از اپوزیسیون نیافته است. زدن سوزنی به خودتان هم بد نیست!