لمپن به معنی پست ترین فرد جامعه از قبیل چاقوکش ، باج گیر، خبرچین و پاانداز آمده است.
چندی است یکی از لمپن کراواتی ها به موضوع اراذل و اوباش پرداخته است که هم تجربه شخصی و هم دانشش را بخوبی دارد. اما مشکلش دو تا است. یک ، کی بود کی بود من نبودم! دویم یکسویه نگاری تاریخ! چنین موجودی ذاتش همان لمپن مانده فقط پالانش عوض - ببخشید کراواتی شده است.
بارها هم تذکر داده شد که ناقص نگاری کم از تحریف ندارد ولی ایشان نشان داد درشان بر همان پاشنه لمپنیسم می چرخد.
قسمت هایی ازکتاب ارتکابی ایشان را که الحق دائرة المعارف لمپنیسم است, مروری کنیم تا به صلاحیت ایشان در امر اراذل و اوباش پی ببریم:
خداوند به شما و خانواده سلطنت عقل و به بنده و نقره کارو احترام سادات پولی کلان اعطا فرمایند , شما که کارمند عاليرتبه اداره ماليه , ببخشيد دارایی, هستيد چرا فرق صادق وسارق را درک نمی کنيد؟ "
احترام سادات خندید:
"خدا اون عقل رو به توام بده بد نيست شریعت"
آقاشریعت از کوره در رفت:
"دهان من را باز نکنيد احترام سادات خانم , شما به جای مزه انداختن بروید خودتان را بماليد به " توپ مرواری " شاید نظر کرده شاه چراع شوید و حاجت تان مستجاب شود"
"باشه من خودمو می مالم به توپ مرواری , تو به چی می خوای خودتو بمالی خواجه خان؟"
--------------------------------------------------------------
احترام سادات چپ چپ به آقا شریعت نگاه کرد:
"سگ برینه تو اون مدرک منورالفکریت , آخه مرد تو هر صنفی خوب وبد هست ,یه کمی انصاف داشته باش"
----------------------------------------
یکی از زن ها دعا می خواند .
"واسه سلامتی ی چمبول آقا زاده دعا می کنن؟"
مراد سقلمه ای به پهلوی غلام لشه زد:
"بابا بی خيال , اگه حرفاتو گوش کنن بيرونمون می کنن, خفه خون بگير دیگه سنده"
-----------------------------------------------------------
"همه رو همسایه ها آوردن , حاجی از این ولخرجی ها نمی کنه ,خيلی چس خوره , با زبونش صناری رو از ...ن خر می کشه بيرون , ميگن اگه جفت گيری ی کلاغ و گربه رو ببينی , خرج کردن حاجی رو می بينی"
مرتضی پرید وسط حرف مراد و عباس ترکمن:
"نميشه اون تيکه ی بریده شو بيارن یه جغول بغول حسابی باهاش حال کنيم"
عباس ترکمن خندید:
"مگه ختنه سورون حسن خره ست , اگر معامله اونو می بریدن می شد, این انچوچک یه بند انگشت ...ول داره , قد یه هسته خرما , خوراک موشم نيس چه برسه خوراک جغول بغوله ما"
"به به به , چشه مون روشن , تو چه جوری معامله حسن خره رو دیدی؟"
------------------------------------------
"شریعت, بينی و بين الله تو این مرد رو چقدر می شناسی که به این راحتی پشت سرش حرف می زنی؟"
"جناب نقره کار این مرد همه چيزش مثل ...س بز است. دزد مال و ناموس مردم است, البته زرنگ هم هست, در راه امام حسين هم خرج می دهد تا خر رنگ کند, و خب می بينيد که ایهاالناس رنگ هم می شوند".
احترام سادات خندید:
"خدا اون عقل رو به توام بده بد نيست شریعت"
آقاشریعت از کوره در رفت:
"دهان من را باز نکنيد احترام سادات خانم , شما به جای مزه انداختن بروید خودتان را بماليد به " توپ مرواری " شاید نظر کرده شاه چراع شوید و حاجت تان مستجاب شود"
"باشه من خودمو می مالم به توپ مرواری , تو به چی می خوای خودتو بمالی خواجه خان؟"
--------------------------------------------------------------
احترام سادات چپ چپ به آقا شریعت نگاه کرد:
"سگ برینه تو اون مدرک منورالفکریت , آخه مرد تو هر صنفی خوب وبد هست ,یه کمی انصاف داشته باش"
----------------------------------------
یکی از زن ها دعا می خواند .
"واسه سلامتی ی چمبول آقا زاده دعا می کنن؟"
مراد سقلمه ای به پهلوی غلام لشه زد:
"بابا بی خيال , اگه حرفاتو گوش کنن بيرونمون می کنن, خفه خون بگير دیگه سنده"
-----------------------------------------------------------
"همه رو همسایه ها آوردن , حاجی از این ولخرجی ها نمی کنه ,خيلی چس خوره , با زبونش صناری رو از ...ن خر می کشه بيرون , ميگن اگه جفت گيری ی کلاغ و گربه رو ببينی , خرج کردن حاجی رو می بينی"
مرتضی پرید وسط حرف مراد و عباس ترکمن:
"نميشه اون تيکه ی بریده شو بيارن یه جغول بغول حسابی باهاش حال کنيم"
عباس ترکمن خندید:
"مگه ختنه سورون حسن خره ست , اگر معامله اونو می بریدن می شد, این انچوچک یه بند انگشت ...ول داره , قد یه هسته خرما , خوراک موشم نيس چه برسه خوراک جغول بغوله ما"
"به به به , چشه مون روشن , تو چه جوری معامله حسن خره رو دیدی؟"
------------------------------------------
"شریعت, بينی و بين الله تو این مرد رو چقدر می شناسی که به این راحتی پشت سرش حرف می زنی؟"
"جناب نقره کار این مرد همه چيزش مثل ...س بز است. دزد مال و ناموس مردم است, البته زرنگ هم هست, در راه امام حسين هم خرج می دهد تا خر رنگ کند, و خب می بينيد که ایهاالناس رنگ هم می شوند".
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر