شاهزاده و پادشاهی خواهان!
جناب بهمن زاهدی مطلبی نوشته اند و در ان به ناروا دوستان را نواخته اند! مرقوم فرموده اند که:
«اکثراً میخواهند درس سیاسی به شاهزاده بدهند و این در حالی است که مشخص نیست معلمی، دبیری و یا استادی را این افرادی که با نام مجازی خود را معرفی میکنند، در کجا آموختهاند!»
نباید فراموش کرد که هیچکس از یاد گیری بی نیاز نیست ، و شاهزاده نیز از این قاعده مستثنی نیست. برای انتقال تجربه نیازی نیست معلم و دبیر و استاد بود. کفشگری نیز می تواند آموزگار خوبی باشد. ضمن آنکه ما شاهکارهای اساتید را در بلوای ۵۷ کم ندیدیم، عملکرد قابل ذکری نیز نه از دبیران و معلمان و اساتید پیرامون شاهزاده ونه خود ایشان دیده نشده است. تجربه سیاسی به مکتب رفتن و عنوان دکترا و پروفسور و.... نیست. گوبلزو رادوان کاراجیچ و هایدگر هم دکترا داشتند و بعضی پروفسور بودند و عملکردشان آشکار.
---------------------
«افرادی که میخواهند شاهزاده به پادشاهی ایران برسد، یکچیز را هنوز نیاموختهاند: «شاهزاده را باید به پادشاهی رساند. به پادشاهی رساندن شاهزاده وظیفه طرفداران نظام پادشاهی در ایران هست و نه وظیفه شاهزاده!»
نکاتی قابل ذکر است:
وظیفه اصلی طرفداران نظام پادشاهی، برپایی نظام پادشاهی است نه شاه کردن شاهزاده رضا پهلوی که فرعی است. اگر ایشان خود را طرفدار نظام پادشاهی می داند برای حصول هدف چه کرده است؟
برای هدف فرعی فعلی که به پادشاهی رساندن شاهزاده است، تلاشی دوطرفه لازم است از هواداران و خود ایشان.
بنابراین وظیفه هر دو است نه فقط نیروهای پادشاهی خواه! ضمن آنکه تلاش ایشان به عنوان هم وارث فعلی و هم طرفدار نظام پادشاهی باید دو چندان باشد. اصلا نه تنها تلاشی در این راستا نمی بینیم بلکه تا بحال به پراکندن نیروهای پادشاهی و تجمع نیروهای ضد پادشاهی به دور خود مشغول بوده اند.ایشان هم خودش باید بخواهدوتلاش هم بکند که نه می خواهد و نه تلاشی می کند. نمی توان بزور کسی را شاه کرد که قدرش را نخواهد دانست .
------------------------------
«شاهزاده به دور خود دیوار «شورای ملی» را کشیده! تا از دسترس این افراد در امان بماند!»
قبل شورای ملی هم ایشان دیواری بدور خود کشیده بود که اغیار ! را راهی بدان نبود.(دوستان میدانند چه می گویم). اگر بر فرض محال برای دوری از بعضی ها دیوار شورای ملی را بدور خود کشیده، سوای آنکه از ترس افعی به مار غاشیه پناه برده اند و این درایت نیست، بلکه کلا خود را حتی از هواداران واقعی پادشاهی ایزوله کرده اند. درمدیریت های استراتژیک که به کنار،کلا در شورای ملی چند هوادارواقعی پادشاهی عضویت دارند؟
----------------------------
«پادشاه ایران در سیاست دخالت نمیکند، بلکه پادشاه تنها نماد همبستگی ایرانیان است»
مشکل همین جا است. ایشان عملا و علنا پادشاهی را کنار گذاشته با پراکندن نیروهای پادشاهی وجمع کردن نیروهای مخالف و کنار گذاردن لقب شاهزاده و تکرار دروغ های عناصر مخالف پهلوی.
ایشان باید تکلیف خود و هواداران پادشاهی را روشن کند. یا به عنوان وارث تاج تخت و یا فعال سیاسی!
کسی که به قانون اساسی مشروطیت سوگند خورده است و قانوناً پادشاه ایران است و این پادشاهی با ادای این سوگند در مقابل مجلس شورای ملی رسمی هم خواهد شد ، وقتی حتی به خوشامد این و آن ، جرأت نمیکند لقب رسمی و قانونی خود یعنی "شاهزاده" را در بیانیه های رسمی و شبکه های اجتماعی ذکر کند، چگونه میتواند هواداران پادشاهی را مطمئن سازد که کماکان به دنبال احیای پادشاهی است ؟
کدام تلاش و یا حتی سخن در دفاع از مشروعیت قانونی پادشاهی مشروطه از ایشان در دو دهه اخیر شنیده شده که کوشندگان سیاسی را ترغیب به تلاش در این راه کند ؟
برعکس هواداران پادشاهی همواره مورد استهزای مخالفان قرار میگیرند که "آن کسی که شما برای پادشاهیاش سینه چاک میکنید، خود دیگر دنبال پادشاهی نیست"
در پاسخ چه میتوانیم ارائه کنیم ؟
هیچ حرکت سیاسی در جهان وجود ندارد که بدون رهبر و هدف مشخص به نتیجه رسیده باشد. در طول تاریخ ،هیچ پادشاه و سلسلۀ پادشاهی بدون شمشیر زدن و تلاش مضاعف، قادر به کسب تاج و تخت و حفظ آن نبوده اند.
یک رهبر سیاسی باید برنامۀ سیاسی و مانیفست مشخص داشته باشد. میتواند بگوید این هدف من است این برنامۀ من است این سیستم حکومتی مورد نظر من است. اگر دوست دارید به من بپیوندید. نمیتواند همه چیز را به خواست مردم حواله بدهد.
هرگاه شاهزاده فرمودند، این اصلاحیۀ من برای قانون اساسی مشروطه است، و کسانی که هوادار پادشاهی هستند ،در قالب احزاب و کمیته های تخصصی خود را آمادۀ پذیرش مسئولیت یک حکومت انتقالی کنند. هر کس هم آمادۀ مشارکت در همکاری برای نافرمانی مدنی و طرح استراتژی برای سرنگونی رژیم اسلامی و احیای پادشاهی مشروطه است ، میتواند به ما بپیوندد ،
آنگاه اگر از جانب هواداران اهمال و سستی صورت گرفت ، هیچ مسئولیتی متوجه شاهزاده نخواهد بود. ولی در شرایط فعلی ، بدون حصول اطمینان از قصد نهایی ایشان ، و نیز احاطه شدن ایشان با مخالفان پادشاهی، هیچ انتظاری از فعالان سیاسی و هواداران پادشاهی نمیتوان داشت.